سفارش تبلیغ
صبا ویژن



برای دلم - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
برای دلم - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
برای دلم - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :85570
بازدید امروز : 48
 RSS 

   

خودم گفته بودم امشب نوشتن تعطیل... اما این دل امشب قصد ارام شدن ندارد...
صدای جاروی رفتگر پیر وقتی با صدای اذان مسجد ترکیب می شود قشنگ ترین ملودی عالم به وجود میاد ...

برای من ای مهربان چراغی بیاور
اینجا،‏امشب تلاطم وهم انگیز سکوت مرا آزار میدهد
...


نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 3:0 صبح روز دوشنبه 86 مرداد 22